Thursday, 24 February 2011

بارباپاپا عوض میشه

اینجا ساعت 7 شبه یا بعدازظهر حالا هر کدوم. من دانشگاهم و دارم رو برنامه م کار میکنم که تا قبل از اینکه استادم برگرده یه چیز قابل ارائه ای داشته باشه برای نشون دادن. آقای نون زنگ میزنه.
میگه واسه این غذاهه خامه ترش میخوایم
میگم میخوای من دارم میام میخرم سرراه
میگه دیگه چی میخوایم ؟ سالاد که داریم. میخوای بقیه آناناس رو مثل پریشب با براندی و پیناکولادا درست کنیم .
من یاد پریشب میافتم و قاه قاه میخندم. میگم آره میخوام.

چه خوبه که گاهی همه چی خوبه. من رسماً سالهای سال بود که فکر میکردم توان لذت بردن از رابطه جنسی رو از دست دادم. آقای نون از یه دوست پسر سوپر سکسی تبدیل شد به یه شوهر سرد سرد که گهکداری احتمالاً واسه خالی نبودن عریضه یه سکس زورکی داشتیم وای من نمیدونم که چی شد که یهو از پریشب انقلاب شد. آقای نون کاملاً عوض شده.

No comments:

Post a Comment